جريمه كيلويي چند ؟!


محسن اختياري

هيچ ترديدي نيست كه واژه ها واصطلاحاتي نظير " راه " ، " ساخت راه " ، " نگهداري راه " ، " ايمني راه " و ...... عباراتي كاملا وابسته و لاينفك و زيرمجموعه اي از يك مجموعه كارآمد ميباشند .
وقتي از دوستي كه از نزديك دستي بر آتش دارد پرسيديم كه ساخت راههاي كشور برعهده چه كسي است؟ پاسخ داد : " وزارت راه و ترابري " . سپس سوال كرديم كه متولي نگهداري راههاي موجود كيست ؟ گفت : " وزارت راه و ترابري " . بعد گفتيم خوب تامين لوازمات ايمني جاده ها مانند نصب علايم و حفاظها ، خط كشي راهها و حتي نصب تجهيزات كنترل سرعت وترافيك و .....، بر عهده چه كسي است ؟ باز هم گفت : " وزارت راه و ترابري " . گفتيم : عجب ! پس " پليس راه " اين وسط چه كاره است ؛؟ كمي فكر كرد و گفت : خوب تاحالا هيچوقت دقت كرده اي كه خود كلمه فرنگي " police" چقدر كلاس دارد ! حالا ماشينهاي بنز و لباسهاي شيك و بي سيم و بعضا عينك دودي و ..... ،كه هركدام براي خود كلي كلاس مضاعف و متصاعد دارد ، كه ديگر جاي خود .! گفتيم " مگر اين چيزها سواد مي آورد ، تجربه و تخصص مي آورد ، اطلاعات كارشناسي راه مي آورد .؟.
خود ما بارها و بارها ديده ايم كه كارشناسان ارشد " وزارت راه " توسط يك افسر وظيفه پليس راه كه كمتر از يك ماه از خدمتش مي گذشته است مورد بازخواست قرارگرفته اند و تا خواسته اند اعتراض كنند ،بلافاصله دستور داده اند كه " بكش كنار داداش " .! و بعد هم گواهينامه ، بيمه ، معاينه فني ،برگ ماموريت ، كنترل كليه چراغها و راهنماها و تمامي سيستم برق اتومبيل ، كنترل ترمزها ، كنترل برف پاك كن و زنجير چرخ و بخاري در تير ماه ، كنترل كولر در ديماه، كنترل لاستيكها ، كنترل كلاچ و دنده ، كنترل سلامت شيشه ها ، كنترل كيلومتر ، كنترل كمربند و كنترل هزار و يك كنترل ديگر كه تا شما باشيد پر حرفي نكنيد . گفت : خوب ، وقتي كه شما راه مي سازيد و بعد هم خط ممتد مي كشيد و علايم كنترل سرعت و سبقت و .... نصب مي كنيد و باعث جريمه شدن ملت ميشويد ، حقتان است !. " چاه نكن بهر كسي " ، ..... ديدم راست مي گويد كه " چون نيك نظر كرد پر خويش در آن ديد .! " .
بگذريم .!
آنچنانكه در همه جاي دنيا مرسوم است معمولا پليس " راه " جزيي از بدنه " راه " و " راه و ترابري " است ، تا كاملا مسائل و مشكلات و زير و بم كار را لمس كند و از اين جهت تجربه ها و تخصصهاي لازم وتاحدودي كافي را در زمينه راه و مسائل مربوط به ايمني راهها كسب نمايد و بطور كلي دريك سيستم واحد جزيي از اداره كنندگان شريانها و تامين كننده ايمني راهها و مجموعه گسترده حمل و نقلي كشور باشد ؛ نه اينكه كار خود را صرفا در گير دادن به ملت و مچ گيري( باصطلاح عامه ) وجريمه كردن ملت خلاصه نمايد.

زمانيكه متولي تمامي امورات مربوط به راهها اعم از ساخت راهها ، نگهداري راهها ، تامين مسائل مربوط به ايمني راهها نظير خطكشي راهها ، نصب علايم راهها ، نصب حفاظها و ..... " وزارت راه و ترابري " ميباشد آيا منطقي تر نيست كه پليس " راه " هم كه وظيفه اش در جهت تامين ايمني و خدمات رساني به شبكه راههاي كشور است جزيي از اين مجموعه باشد .؟
البته هيچ شكي در تلاش شبانه روزي پرسنل زحمتكش پليس راه نيست ؛ مواجهه با افراد مختلف با احساسات متفاوت وبعضا متضاد، گاه شاد و گاه غمگين و گاه عصبي و برخوردهاي گاه نرم و گاه تند مسافران ، اعصاب فولادي مي خواهد. ولي اين توجيه نميكند كه اين لباس و قلم و دفترچه جريمه و اختيارات قانوني كه به اين جايگاه داده شده ابزار ابراز احساسات فردي وتمايلات شخصي باشد. زيرا كه همگي ما قبل از اينكه مسئوليتي را بپذيريم ميبايست خود را براي قرار گرفتن درست و منطقي درآن موقعيت آماده كنيم ، و اگر اين توانايي را در خود نمي بينيم آنرا به كساني واگذار كنيم كه اين توانايي را دارند كه خود را مديون خدا و خلق خدا نكنيم . البته چه كنيم كه بعضيها عشق لباس و بيسيم و عينك دودي و اينجور چيزها هستند .!
آنچه كه عملا در حال حاضر مي بينيم ، كار پليس راه شده گير دادن و مچ گيري و جريمه نوشتن وخواباندن وسوراخ كردن كه در اكثر موارد كاملا احساسات شخصي فرد جريمه كننده وارد جريانات ميشود و بايك جمله اعتراض يا التماس ميزان جريمه را تا هزار درصد بالا و پايين ميكند . حتي در مواردي ممكن است گذشت ازخطاي فرد خاطي بسيار موثرتر واقع شود و ليكن نداي احساسات دروني كاري به اين چيزها ندارد ، دفترچه هم كه هر چه زودتر تمام شود بهتر است .!آنگونه كه در قواعد مرسوم است اگر راننده اي تخلف كرد ( كه آدمي جايزالخطاست ) ، نبايد از خودرو خود پياده شود و ماموران وظيفه شناس مربوطه ميبايست به محل خودرو مراجعه كنند ؛ ولي اگر خداي ناكرده راننده اي ثانيه اي ديرتر از مركب بزير آيد و مراتب ابرازآداب و ارادات را بجاي نياورد نوك قلم در جهتي خواهد پيچيد كه مخصوصا اگر راننده مظلوم كارمند هم باشد بايد قيد اضافه كار يكماهش را بزند. و اين نگاه منفي نيست بلكه واقعيتي است كه همگي ما بارها و بارها با آن مواجه بوده ايم ؛ ( اگر دروغست بگوييد دروغست. ! )
مسئولين ارشد مربوطه هم " با ديدي كاملا از بالا و آمرانه و نگاه صد درصد مافوق مآبانه؛!! " يك روز در روزنامه هاي كثيرالانتشار تمامي مسائل و مشكلات را متوجه وزارت راه و ترابري و پرسنل زحمتكش و مظلوم آن ميكنند و درست دو روز بعد در همان نشريه اعلام ميكنند كه بيش از هفتاد درصد تلفات جاده اي مربوط به خطاي انساني است و ساليانه دركشور بالغ بر چهار هزار نفرهم بدليل نقص فني خودرو ها جان خود را از دست ميدهند كه در نتيجه با اين اوصاف هيچ قصوري متوجه راه و ترابري نخواهد بود كه اين دو گفتگو كاملامتناقض است ، از طرف ديگر اگر كل مشكلات از راه و ترابري است پس اينهمه گير دادن و دعوا با خودرو سازان بيچاره برسر اي بي اس واين چيزها ديگرچه حكايتي است؟ شايد هم پدركشتگي دارند و مي خواهند الكي برايشان خرج بتراشند ؛ درصورتيكه آن بندگان خدا خودروهايي با استاندارهاي بمراتب

فراتراز استانداردهاي جهاني و با هديه اي بمراتب كمتر از قيمتهاي دنيوي موجود در ديگر ممالك به متقاضيان ارائه ميكنند ؛ علاوه بر آن خودروهاي فرسوده شان راهم كه ديگر به هيچ دردي نمي خورد و بايد در كيسه زباله دم در خانه بگذارند ، به قيمتهاي چندين و چند ميليون ريالي ( حدود ده ، پانزده ميليون ريال ) بر مي دارند . ( خدا خيرشان دهد كه اينقدر به فكر مردم هستند .!).
اخيرا هم كه عادت شده كه در حوادث جاده اي كارشناسان مربوطه براحتي سر قلم را ميچرخانند و راه و ترابري را مقصر ميكنند ، و زمانيكه سوال ميشود مگر شما كارشناس " راه " هستيد ؟ ميفرمايند : نخير ! پس چرا چنين نظري داده ايد ؟ خودشان هم نمي دانند .! ( نگارنده چنين مواردي را به چشم خود ديده است . ) . ولي بهر حال براي مسئول اداره در حوزه مربوطه حد اقل بمدت يكسال كار درست شده است تا تمام كار و مسئوليت و زندگيش را رها كند و ابتدا با گذاشتن وصيغه اي كه بعضا بيش از كل حقوق دريافتي درتمام مدت سي سال خدمتش ميباشد خود را از بازداشتگاه نجات دهد و بعد از آن بدنبال طي مراحل قضايي پرونده نرود بلكه بدود .!
اما نكته اي كه ما ميدانيم اينستكه ، طبق هزينه متوسطي كه ساليانه در همه دنيا براي نگهداري راهها صرف ميشود ما كمتر از سي درصد بودجه هاي لازم را صرف مي كنيم .
وبا همه اين تفاسير منظور نگارنده اين نيست كه عده اي را زير سوال ببرد ويا تلاش عده اي ديگر را بي ارزش جلوه دهد ، وليكن چون مي دانيم و مي بينيم كه بالاترين ميزان تلفات جاده اي را در دنيا داريم و در اين زمينه ركورد دار هستيم ، دلمان به درد مي آيد ،. كه اگر بتوانيم متوسط هفتاد كشته در روز در كشور را حتي به شصت برسانيم كاري كرده ايم كارستان ؛ بگذريم كه در كشورهاي توسعه يافته بعضا هر نفر كشته در حوادث جاده اي را تا چيزي بالغ بر دو ميليون دلار هزينه و تبعات اجتماعي و انساني براي آن جامعه در نظر مي گيرند . قطعا ارزش انسانها بستگي به مكانهاي مختلف ندارد و ارزش جان انسانها همه جا يكسان است .
بررسي تمامي جوانب مسئله عرصه اي بسيار فراتر از اين سطور نياز دارد وليكن آنچنانكه بنظر مي رسد يكي از راهكارهاي كاهش مشكلات موجود ، يكپارچه نمودن مجموعه انساني متولي تامين ايمني و امنيت راهها خواهد بود كه در راستاي نيل به اين هدف مي طلبدكه " پليس راه " جزئي از بدنه " وزارت راه " باشد ..


یزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا